یک مکتب فکری وجود دارد که معتقد است جامعه بشری در اصل زن/مادرسالار بوده. از حدود یک و نیم میلیون سال پیش، زنان به خاطر تواناییشان در فرزندان آوری مقامی والا – شبه روحانی – و مورد احترام داشته اند. به نظر می رسد شواهد باستان شناسی ، مانند مجسمه های ونوس باستان ، از این نظریه پشتیبانی می کنند.
اما در جایی در حدود سه هزار سال پیش از میلاد ، ورق برمیگردد و به عقیده دانشمندان، جامعه پس از آن تحت سلطۀ مردان قرار میگیرد. به عبارتی مردسالاری پا به عرصۀ وجود میگذارد. اگرچه این مکتب فکری، معروف به “اسطورهای پیش از تاریخ مادرسالاری” ، از دوران کلاسیک یونان در حال بحث و بررسی بود، اما خیزش واقعی آن بعد از امواج فمینیستی اواخر قرن بیستم رخ داد. محققان و دانشگاهیان كتاب های تاریخی را برای داستان های ملكه مینوان کرت ، افسانه های زنان آمازونیایی ، قبیله آلمانی سیتونیان ها، چم های ویتنام مرکزی … کند و کاو کردند. هر گوشه و کنار را برای یافتن شواهدی از مادرسالاری یا هرچیزی که بتوان بعنوان یک نشانۀ حیات از آن نامبرد کاویدند.
گاهی از روی تواضع یا شرم کلماتی مانند پستان، مهبل یا آلت مردانه را بکار نمیبریم. این اسامی هنوز معمولی نشده اند. (رجوع کنید به: “سکسوالیته، مذهب و هنر“) اما آیا تاریخچۀ جالب این کلمات را می دانید؟ اگر نه، این مقاله را دنبال کنید
از زمانی که آدم سیب ممنوعه را گاز زد، جهان به باغی بدل شد. باغ عدن! سپس در باغ برهنگیِ عدن، جوانه ای روی زمین روئید بنام “تمنا”. یک شور و اشتیاق شدید در امر زایش. سپس هنرمندانی این شور را روایت کردند. ناخنکهایی هنرمندانه برای نمایش زادآوری و تولیدمثل بر آن موضوع زدند. مثلا” یونانی ها زیبایی یا بیقواره گی را با خواص و پیچ و تابهای مجسمه هایشان بما شناساندند.
همانطور که در آلت دائما” راست و خارج از اندازۀ معمول پاریاپوس (خدای حاصلخیزی) تجسم شرارت مشهود است، در مال پدرش، دیونیسوس (خدای تاکستانها) نماد زیاده خواهی های او را میتوان دید. به عبارتی میشود به “زیبایی” باور داشت، خصوصا” زمانی که برهنه است!
حاشیهای بر سفرنامۀ لندن، تمام عکسها از موزۀ بریتانیا در شهریور نود و هشت گرفته شده. در این جستار سعی کردهام پانویس عکسها و ترجمهٔ آنها، به توضیحات اصلی مندرج پای تابلوها یا مجسمههای موزه وفادار بمانند.
میشل فوکو در کتاب تاریخچه سکسوالیته، در بخش “فرضیۀ سرکوبگر” نقل به مضمون مینویسد: “قرن هجده سرآغاز ظهور طبقۀ جدیدی بود بنام طبقۀ بورژوآ، دورانی که هنوز نمیتوان ادعا کرد آنرا بتمامی پشت سر نهادهایم. از مشخصات این دوران، دشواری و امتناع در بکار بردن کلمۀ سکس است! کلمهای که برای بازگو کردنش باید هزینۀ گزافی پرداخت!” در همین ارتباط نگاهی بیندازید به “پنج کلمۀ ممنوعه“
در چنین دورانی که حداقل در کشورهای محافظه کاری مانند ایران هنوز بپایان نرسیده، گفتن، نوشتن یا نمایش سکس کار پرهزینه و پردردسریست! اما چرا؟ آیا همواره چنین بوده؟ چرا سکس که قاعدتا” باید یک امر اجتماعی/ شخصی باشد چنین در چنبرۀ قوانین شرع و عرف جامعه گرفتار میشود؟ چه تفاوتی بین دیگر امور اجتماعی و سکس هست که چنین انگشت اتهام و یوغ اسارت را بر گردن آن افکنده؟
توهین به مقدسات از همان حرفهائیست که نه میشود برایش ابتدایی درنظر گرفت و نه انتهایی، اساسا” انگار این عبارت را ساختهاند برای نابود کردن بی قید و شرط آزادی نیم بند و شکنندهی بیانی که هیچکس برای حفظش حتی ککش هم نمیگزد! بماند که در قریب به اتفاق موارد، عقایدی که آماج توهین قرار گرفتهاند اگر بشود اسمش را توهین گذاشت، خودشان توهینی هستند به شعور افراد دیگری از همان جامعه.! یا عقایدی که مورد اهانت قرار گرفتهاند، در مقطعی خودشان تبر توهین به مقدسات گروهی دیگر را بر شانهی بت بزرگی انداختهاند، حالا ما قصد نداریم در این کوتاه سخن، به گذشته نقب بزنیم و این لایههای “انبوه” جمع شده در طول تاریخ را واکاوی کنیم، ولی خودتان حداقل همین تاریخ معاصر را یک نگاهی بیاندازید که چطور قدیسان، قدارههای نفرتشان را تا قبضه در گلوی به قول خودشان “توهین کنندگان” فرو کردهاند، از میرزاده عشقی تا احمد کسروی تا سعیدی سیرجانی تا هر قلم بدستی که چیزی بر خلاف تصویر ذهنی عدهایی نوشته یا ترسیم کرده و یا بیان!